۱۰۰فیلم،۱۰۰ دیالوگ، بخش دوم سینمای جهان(۱)
سلام خدمت شما دوستان عزیز وهمراهان ما در وبلاگ خودم و سایت بزرگ گیمرها،همانطور هم که قبلا عنوان کرده بودیم برای شما ،گیمرها در چند شاخه فعالیت دارند که یکی از این شاخه ها سینمای ایران و جهان هستش.به همین خاطر قصد داریم از امروز مقالات متنوعی را در این بخش برای شما فراهم کنیم .هدف از انتشار این مقاله این بود که اولا یادی کنیم از خاطرات خود از این فیلم ها دوما دیالوگ های ماندگاری که در زندگی روزمره خود نیز گاهی اوقات دچار ان می شویم را برای شما از این فیلم ها فراهم کنیم.این شما واین هم بخش سینمای جهان.قسمت اول.
.
۱-مرثیه (Elegy) – محصول ۲۰۰۸
دنیس هاپر (جرج اهرن): زنان ِ زیبا نامرئی هستن.
بن کینگزلی (دیوید کپش): نامرئی؟ این حرف یعنی چی؟ نامرئی؟ یه زن زیبا همینطوری هم یه جا واسته، خیالش به تو هجوم میاره و تو اصلا نمیتونی نادیده بگیریش.
جرج اهرن: اما در حقیقت ما هیچوقت خود شخص رو نمی بینیم. ما فقط اون روکش زیبا رو می بینیم. راه نفوذ ما توسط مانع و سدی به اسم زیبایی بسته شده. بله! ما اونقدر به بیرون خیره میشیم که هیچوقت موفق نمیشیم به درون راه پیدا کنیم.
۲-پاتن(Patton)
ژنرال پاتن (جورج سی اسکات):
هیچ حرومزاده ای جنگ رو به خاطر کشته شدن توی جنگ نبرده، اون حرومزاده جنگ رو برای کشتن حرومزاده هایی که برای کشورشون کشته میشن برنده میشه…
۳-Raging Bull
جک لاموتا (رابرت دنیرو ) :اولین شبی که رفتم زندان پرسیدم دستشویی کجاست..؟
نگهبان گفت: الان دقیقا داخلشی..!
۴-جنگو
( فاکس):
از نوع مردنت خوشم میاد پسر.
۵-چشمه ( The Fountain )
_ مرگ یک بیماریه. مثل بقیه ی بیماری ها و یک درمانی وجود داره، یک درمان. و من پیداش می کنم…
۶-بتمن
جوکر: «مثل اونا حرف نزن. تو مثل اونا نیستی. حتی اگه خودت هم بخوای. تو واسه اونا فقط یه دیوونه هستی. مثل من. الان بهت احتیاج دارن. وقتی کارشون تموم شد میذارنت کنار. مثل یه آشغال، بهت ثابت می‌کنم وقتی این مردم متمدن توی یه موقعیت بحرانی قرار بگیرن حاضرن حتی همدیگرو بخورن.»
وقتی موقع افتادن پایین هر طبقه رو رد می‌کرد
واسه قوت قلب دادن به خودش می‌گفت:
“تا اینجاش که خوب بوده…تا اینجا که اتفاقی نیفتاده”
زن ها و بچه ها می تونن بی تفاوت باشن .
ولی یـه مـرد نه
وقتی به سختی نفس میکشه صدا میکنه) استنسفیلــــد!استنسفلید(گری اُلدمن):در خدمتِ شمام!لئون:این از طرفِ ما……تیلداست(وبعد هم انفجار)
لورل : بز ماده یا نر ؟
هاردی : آخه احمق مگه بز نر هم شیر میده !؟
لورل : آره اگه بهش فشار بیاری پنیر هم میده !!
من نقشه نمی کشم.سعی می کنم به کسانی که نقشه می کشن،نشون بدم که چقدر تلاششون برای کنترل چیزهایی که واقعا هستند،تأسف بر انگیزه…
سوزان ساراندن (جکی):متنفرم وقتی کسی این حرفو بهم می زنه. این فقط یه جمله مودبانه س برای اینکه به کسی بگی قیافت مثل میمون شده!
هاردی : من دوست دارم بعد از مرگم , اسب بشم.
لورل : من دوست دارم , خودم بشم.
هاردی : نمیشه احمق باید اسمه یه حیوون و بگی
لورل : دوست ندارم میخوام خودم بشم
